معنی لنگر انداختن، پروردن لنگرگاه، بندرگاه، پناهگاه، پناه دادن، پناه بردن, معنی لنگر انداختن، پروردن لنگرگاه، بندرگاه، پناهگاه، پناه دادن، پناه بردن, معنی gj;c اjbاoتj، /cmcbj gj;c;اi، fjbc;اi، /jاi;اi، /jاi bاbj، /jاi fcbj, معنی اصطلاح لنگر انداختن، پروردن لنگرگاه، بندرگاه، پناهگاه، پناه دادن، پناه بردن, معادل لنگر انداختن، پروردن لنگرگاه، بندرگاه، پناهگاه، پناه دادن، پناه بردن, لنگر انداختن، پروردن لنگرگاه، بندرگاه، پناهگاه، پناه دادن، پناه بردن چی میشه؟, لنگر انداختن، پروردن لنگرگاه، بندرگاه، پناهگاه، پناه دادن، پناه بردن یعنی چی؟, لنگر انداختن، پروردن لنگرگاه، بندرگاه، پناهگاه، پناه دادن، پناه بردن synonym, لنگر انداختن، پروردن لنگرگاه، بندرگاه، پناهگاه، پناه دادن، پناه بردن definition,